جاهلیت دوران قبل بعثت رسول الله است و زندگی عرب ها در آن، آمیخته با انواع آداب و رسوم بی‌مبنا و خرافات فکری و رفتاری گشته بود. در کنار کعبه می‌زیستند و حرمت ظاهری آن را نگه می‌داشتند؛ اما پرستش بت های فراوان و تفاخر به نژاد و قبیله در بینشان رایج بود. در اینجا اشاره به "مسأله جاهلیت" در خطبه فدک می‌کنیم تا سرآغازی برای درک های عمیق تر و جدیدتر ما از این مفهوم و شکل های جدیدتر آن باشد.

فاطمه زهرا در اوایل سخنان خویش به رسالت پیامبر و دعوت و مبارزات ایشان پرداختند و سپس فرمودند:

بر لب پرتگاه آتش بودید. به خاطر ضعف و ناتوانی شما، هر کس از راه می‌رسید، می‌توانست شما را نابود کند، همچون جرعه‌ای برای تشنه و لقمه‌ای برای خورنده و شکار هر درنده و لگدکوب هر رونده و پایمال هر رهگذری می‌شدید. از آب گندیده و ناگوار می‌نوشیدید و از پوست جانور و مردار سدّ جوع می‌کردید. پست و ناچیز بودید و از هجوم همسایه و همجوار در هراس. در چنین حالی خداوند تبارک و تعالی محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم پیام‌آور خود را به سوی شما گسیل داشت...

جای دقت وجود دارد که چرا سالها پس از استقرار اسلام، فاطمه زهرا مردم را به یاد دوران جاهلیت و نیز سختی های ابتدای اسلام در مکه می‌اندازند. بعید نیست که اشاره آن بانو به تکرار جاهلیت پیش از اسلام در دوران اسلام باشد، همانطور که قرآن چند سال قبل تر به مسلمانان درباره عقبگرد خود چنین هشدار داده بود که " آیا اگر محمد بمیرد یا کشته شود، به روش گذشتگان و نیاکان خود برمی‌گردید؟": وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ (آل عمران، 144)

قرآن به ما می‌آموزد که تفکرات و رفتارهای جاهلیت ممکن است بار دیگر ظاهر شود. مثلاً قرآن کلمه جاهلیت را درباره برخی مسلمانان نیز به کار برده که "به خدا گمان های غیر حق از نوع گمان های جاهلیت دارند"

عقب گرد ناگوار

 

بعد از استقرار دعوت پیامبر و نازل شدن دیگر ظهور مجدد بت های ظاهری و رسوم جاهلی قدیمی ممکن نبود؛ اما رسوم جاهلانه جدیدی در میان مردم پیدا شد که با ظاهری اسلامی آراسته شده بود و پیروی از آن به جای قرآن، در حقیقت عقبگرد محسوب می‌شد. رسول الله، از این امر آگاه بودند و درباره عقبگرد مردم بعد از مرگشان خبر داده بودند (کافی، ج 8، ص 345)؛ کار به جایی رسید که بیست و پنج سال پس از رحلت رسول خدا، در روزی که مردم بعد از قتل عثمان با علی علیه السلام بیعت کردند، آن حضرت فرمود: "هشیار باشید که روزگار آزمایش به همان شکل خود در روز بعثت پیامبر به شما باز گشته" (نهج البلاغه، خطبه 16)

 جاهلیت و بت‌پرستی با ظاهری اسلامی

صلاحیت پیروی آنقدر برای خدا مهم است که اگر بدون توجه به صلاحیت رهبرها از آنها اطاعت کنیم، گویا آنان را در مقابل خدا تبدیل به بت کرده و به جای خدا آنان را پرستیده‌ایم.

نقطه آغاز جاهلیت بعد اسلام، سرپیچی مسلمین از قبول کسی است که رسول الله به امر خدا او را به جانشینی تعیین و در غدیر به مردم ابلاغ فرموده بود.

در حقیقت اطاعت از عقاید نادرست و پیروی از افراد ناصالح نوعی عبادت است که نه در مقابل خدا، بلکه در برابر بتهایی از جنس عقیده و انسان انجام می‌شود. از همین روست که قرآن به یهودیان و مسیحیان زمان خود اشکال می‌گیرد که علما و راهبان خود را به جای خدا، "رب" خود قرار داده بودند. (توبه، 31) در حالی که می‌دانیم یهودیان و مسیحیان هرگز بزرگان دینی را "خدا" نخوانده‌اند؛ بلکه با وجود آنکه از بدکاری ها و فتواهای نادرست آنها اطلاع داشتند ، باز از آنها پیروی می‌کردند و به این معنا آن انسان ها را عبادت می‌کردند.(کافی، ج 1، ص 53)

دنباله‌روی از نظرات مخالف قرآنی، جاهلیت جدید

آنجا که حق برای ما روشن باشد و آیات قرآن و سنت های قطعی نبوی برای ما وجود داشته باشد، پیروی کردن از هر حرف و نظر دیگری،‌ حکم جاهلیت خواهد بود. از این رو بود که فاطمه زهرا درباره نظر ابوبکر که می‌گفت انبیاء ارث نمی‌گذارند، آیاتی از قرآن را تلاوت فرمود که نشانه ارث گذاشتن انبیاء است، مانند آیه شانزدهم سوره نمل: "وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ" بنابراین هر نظری خلاف قرآن حکم جاهلیت است. آن بانو درباره حکم جاهلیت آیه 50سوره مائده را تلاوت فرمود:

أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ

پس آیا [با وجودِ مشعل نبوّت و آیات روشن قرآن در میانشان] داوری جاهلیت را می‌طلبند؟! و برای قومی که یقین دارند، چه کسی در داوری بهتر از خدا است؟ (50)

هشداری برای امروز از خطبه دیروز

یکی از وسوسه‌های شیطان آن است که ما را مشغول بدی های دیگران کند تا فراموش کنیم که همانها درباره خود ما نیز ممکن است رخ دهد. مسأله بازگشت جاهلیت و بت‌پرستی نیز از این قبیل است و منحصر به ایام بعد از رحلت رسول خدا نمی‌شود؛ بلکه در زندگی یکایک ما ممکن است رخ دهد. مثلاً هر حرفی را که بدانیم ریشه و مبنای درستی ندارد، اما بر اثر جو اجتماع یا ترس یا تبلیغات یا امیال درونی خودمان قبول کنیم، داخل در این بت‌پرستی شده‌ایم. تبعیت مشتاقانه از سخنان هرکس که بدانیم خلاف حق حرف می‌زند، در مسائل کوچک باشد یا بزرگ، از انواع همین بت‌پرستی هاست.

در حقیقت اطاعت از عقاید نادرست و پیروی از افراد ناصالح نوعی عبادت است که نه در مقابل خدا، بلکه در برابر بتهایی از جنس عقیده و انسان انجام می‌شود. از همین روست که قرآن به یهودیان و مسیحیان زمان خود اشکال می‌گیرد که علما و راهبان خود را به جای خدا، "رب" خود قرار داده بودند

امکان ظهور مجدد جاهلیت در میان همه جوامع اسلامی

قرآن به ما می‌آموزد که تفکرات و رفتارهای جاهلیت ممکن است بار دیگر ظاهر شود. مثلاً قرآن کلمه جاهلیت را درباره برخی مسلمانان نیز به کار برده که "به خدا گمان های غیر حق از نوع گمان های جاهلیت دارند"(آل عمران، 154) و " آیا حکم جاهلیت را می‌خواهند؟"(مائده، 150) و خطاب به زنان پیامبر (بلکه همه زنان) آمده است که "مانند دوران جاهلیت نخستین (به خودنمایی) خود را بروز ندهید"(احزاب، 33)

از قضیه ازدواج جویبر با ذلفا در زمان رسول خدا رخ داد می‌فهمیم که هرگاه بار دیگر ملاک های صرفاً مادی ملاک اصلی در ازدواج ها گردد، نخوت جاهلیت بازگشت نموده‌است.

 بت هایی غیر از سنگ و چوب

اگر به این رشد فکری رسیده باشیم که بت منحصر در سنگ و چوب نیست، در زندگی خود بت های بسیاری را می‌بینیم که در درجه اول برای خود و در مرحله بعد برای دیگران باید بشکنیم؛ بنابراین باید با هشیاری بسیار زندگی کنیم و از خود در برابر پرستش بت ها مراقبت نماییم. یادآوری عملکرد مسلمانان اولیه می‌تواند بجای خرده‌گیری مایه عبرت ما باشد.